جدول جو
جدول جو

معنی شش ضرب

شش ضرب((~. ضَ))
شش ضرب نتیجه خوب، گوهر، زر، طلا، مشک، شکر، عسل، میوه
تصویری از شش ضرب
تصویر شش ضرب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شش ضرب

شش ضرب

شش ضرب
شش ضربه. یا شش ضرب نتیجه خوب. گوهر، زر طلا، مشک، شکر، عسل، میوه
شش ضرب
فرهنگ لغت هوشیار

شش ضرب

شش ضرب
یک نوع داوی در بازی نرد. (ناظم الاطباء) ، شش بازی نرد که پیاپی از حریف برند. (ناظم الاطباء). به اصطلاح نرادان شش بازی را گویند که پیاپی از حریف ببرد و بعضی گویند که داو شش زده بازی از حریف ببرد. (آنندراج).
- شش ضرب نتیجۀ خوب، کنایه از گوهر و زر باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء).
- ، کنایه از مشک. (از ناظم الاطباء) (برهان).
- ، کنایه از شکر. (برهان) (از ناظم الاطباء).
- ، عسل. (از برهان) (از ناظم الاطباء).
- ، اقسام میوه. (از برهان) (از ناظم الاطباء). به حذف ضرب شش نتیجۀ خوب هم آمده است. (برهان). رجوع به شش ضربه و نیز شش نتیجۀ خوب در ذیل شش شود
لغت نامه دهخدا

شش ضربه

شش ضربه
داوی است در نردبازی و آن را شش ضرب نیز گویند. (برهان). به اصطلاح نرادان شش بازی راگویند که پیاپی از حریف ببرد و بعضی گویند که داو شش زده بازی از حریف ببرد. (غیاث اللغات) :
در مدحت تو به هفت اقلیم
شش ضربه دهد سخنوران را.
خاقانی.
رجوع به شش ضرب شود
لغت نامه دهخدا

شش سری

شش سری
طَلایِ ناب، زَرِ خالِص، اِبریز، زَرِ خُشک، زَرِ رُکنی، زر بی غِشّ، زَرِ شِش سَری، زَرِ دَه دَهی، زَرِ طِلا، زَرِ طِلی، زَرِ سُرخ، زَرِ جَعفَری، زَر طِلی
شش سری
فرهنگ فارسی عمید

دو ضرب

دو ضرب
ضرب دو نوبت. دوضربه. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوضربه شود
لغت نامه دهخدا