جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شش

شش

شش
هر یک از دو اندام اسفنج مانندی که درون سینه و در دو طرف قلب جا دارد، ریه، جگر سفید
فرهنگ فارسی عمید

شش

شش
عدد ۶، بعد از پنج
شِش و بش: در بازی نرد، نشستن یک طاس با شِش خال و طاس دیگر با پنج خال، کنایه از فرو رفتن در فکر و خیال و بهت و حیرت
شِش و پنج: در بازی نرد، شِش و بش، کنایه از قمار، کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد، شِش پنج
شش
فرهنگ فارسی عمید