معنی شرخ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شرخ
شرخ
- شرخ
- دندان کنانیدن شتر، جوان شدن کودک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فرخ
- فرخ
- شاد، تابان، زیبا، خجسته، مبارک، فرخنده، نام یکی از امیران سیستان در عهد سلجوقیان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از مرزبانان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی