شر شر نامی است از جملۀ نامهای آفتاب عالمتاب. (برهان) (آنندراج). اما ظاهراً مصحف ’مثر’ (= مهر) است. (حاشیۀ برهان چ معین) لغت نامه دهخدا
شر شر آواز ریختن آب از بلندی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شرشرشود، آب جاری. کر یا شر. کر و شر. در تداول عوام آب کر و آب جاری که شرعاً مطهرند و بی تغییر بو و طعم و رائحه نجس نشوند. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
شر شر شهر، شر فاسد، بدکردار، مکانی مشخص، شرح و تفصیل، شعر، شیر، سلطان جنگل، شیر آب و غیره فرهنگ گویش مازندرانی