جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شر

شر

شر
نامی است از جملۀ نامهای آفتاب عالمتاب. (برهان) (آنندراج). اما ظاهراً مصحف ’مثر’ (= مهر) است. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

شر

شر
آواز ریختن آب از بلندی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شرشرشود، آب جاری. کر یا شر. کر و شر. در تداول عوام آب کر و آب جاری که شرعاً مطهرند و بی تغییر بو و طعم و رائحه نجس نشوند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شر

شر
نامی است که در نور و مازندران به شمشاد دهند. (از درختان جنگلی ایران ص 193)
لغت نامه دهخدا

شر

شر
شهر، شر فاسد، بدکردار، مکانی مشخص، شرح و تفصیل، شعر، شیر، سلطان جنگل، شیر آب و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی