جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شجام

شجام

شجام
سرمای سخت، سجام، سجد، سجن، شجد، برای مِثال سپاهی که نوروز گرد آورید / همه نیست کردش ز ناگه شجام (دقیقی - ۱۰۳)
شجام
فرهنگ فارسی عمید

شجام

شجام
سجام. سرمای سختی باشد که درختان را بخشکاند. (برهان). سرمای سخت بود. (فرهنگ نظام) (لغت فرس اسدی). شخته. سرمازدگی. سرمای سخت بود که درختان را خشک گرداند. (اوبهی). شجد. شجن. سرمای سخت. (فرهنگ جهانگیری) :
سپاهی که نوروز گرد آورید
همه نیست کردش ز ناگه شجام.
دقیقی.
سپاهی که نوروز گرد آورید
شجامش به یک دم فروخوابنید.
فردوسی.
- شجام زدگی، یخ زدگی. سرمازدگی. سرماخوردگی.
- شجام زدن کسی را، سرما زدن او را. (از فرهنگ اسدی چ پاول هورن)
لغت نامه دهخدا

آجام

آجام
جمع اجم اجمه، بیشه ها نیزارها، جمع اجم و اجم و جج. اجمه بیشه ها نیزارها
فرهنگ لغت هوشیار

رجام

رجام
چوب چاه، سنگی که به ریسمان بندند و در چاه بیاویزند تا اندازه آب را بدانند چاه سنج، سنگ دهوه (دهوه دلو) سنگ دولک سنگی که بر دهوه بندند تا زودتر فرو شود
فرهنگ لغت هوشیار