جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شج

شج

شج
سرشکستن، درنوردیدن، درآمیختن آب ومی را شکستن سر، شکافتن کشتی دریا را
فرهنگ لغت هوشیار

شج

شج
زمین سفید سخت کم گیاه را گویند که در آن غله نروید. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شج

شج
سر کسی شکستن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قوت شراب به آب بشکستن. (تاج المصادر بیهقی). آمیختن شراب رابه آب. (از منتهی الارب) ، شکافتن کشتی دریا را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، طی کردن بیابان را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). قطع کردن مسافت. (تاج المصادر بیهقی) ، بانگ کردن استر و کلاغ. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا