معنی شتم
شتم
((شَ تْ))
دشنام دادن
تصویر شتم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شتم
شتم
شتم
دشنام، ملامت، فساد، زیان، سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
شتم
شتم
دشنام دادن، فحش دادن، ناسزا گفتن
فرهنگ فارسی عمید
شتم
شتم
بدگویی، دشنام، زشتیاد، سخن زشت، فحش، ناسزا، ناسزاگویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اشتم
اشتم
اشتیم
فرهنگ لغت هوشیار
شرم
شرم
آزرم
فرهنگ واژه فارسی سره
ستم
ستم
ظلم، جور
فرهنگ واژه فارسی سره
شرم
شرم
حیا
فرهنگ واژه فارسی سره
آتم
آتم
اتم
فرهنگ لغت هوشیار
رتم
رتم
کوبیدن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار