جدول جو
جدول جو

معنی شتک زدن

شتک زدن((ش تَ. زَ دَ))
سفت شدن ترشحات مایعات بر چیزی
تصویری از شتک زدن
تصویر شتک زدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شتک زدن

شتک زدن

شتک زدن
انعقاد مایعی غلیظ بر شی: سر شب که شد پدرش که با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود از بنایی بر گشت
فرهنگ لغت هوشیار

شتک زدن

شتک زدن
راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
شتک زدن
فرهنگ فارسی عمید

شتک زدن

شتک زدن
پاشیدن رشحات آب یا مایعی دیگر. (یادداشت مؤلف) ، موج زدن. تموج. (یادداشت مؤلف).
- شتک زدن آب روی سنگ، ترشح و پریدن ذرات آب رودخانه و نهر، جز آن بر اثرجریان تند و سریع آن بر روی سنگها و به اطراف و حوالی. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده).
، انعقاد مایعی غلیظ بر شیئی: سر شب که شد، پدرش با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود ازبنایی برگشت. (زنده به گور صادق هدایت ص 76 و 77، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پشتک زدن

پشتک زدن
حرکتی که ورزشکاران هنگام شنا کردن در آب یا در هوا انجام میدهند معلق زدن
فرهنگ لغت هوشیار

کتک زدن

کتک زدن
جفا نمودن، آزردن ستلاندن لت زدن کوب زدن کوب زدن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
فرهنگ لغت هوشیار