معنی شبگیر کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی شبگیر کردن
- شبگیر کردن((~. کَ دَ))
- آخر شب از جایی به جایی رفتن
تصویر شبگیر کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شبگیر کردن
شبگیر کردن
- شبگیر کردن
- صبح بسیار زود حرکت کردن کاروان. مقابل ایوار کردن. (یادداشت مؤلف) :
چون شمع صبحگاه به بسمل رسیده ایم
شبگیر کرده ایم و به منزل رسیده ایم.
باقر کاشی
لغت نامه دهخدا
آبگیری کردن
- آبگیری کردن
- داشتن شغل و پیشه آبگیری، ظرفها و حوض و آب انبار را پر آب کردن، لحیم کردن ظرفهای فلزی با قلعی یا بستن سوراخهای آن با موم مذاب
فرهنگ لغت هوشیار