خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مُرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
شب پرک. خفاش: شب پره گر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد. سعدی. گر نبیند به روز شب پره چشم چشمۀ آفتاب را چه گناه. سعدی. مهر درخشنده چو پنهان شود شب پره بازیگر میدان شود. و رجوع به شب پرک و خفاش شود
آجیل و میوه ای که در شب نشینی می خورند، چرای گوسفندان در شب، شب چرا، برای مِثال گرگ آمده ست گرسنه و دشت پُربره / افتاده در رمه، رمه رفته به شب چره (ناصرخسرو - ۲۶۸)