جدول جو
جدول جو

معنی شاکمند

شاکمند((مَ))
نمدی که از پشم گوسفند یا کرک بز سازند
تصویری از شاکمند
تصویر شاکمند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاکمند

شاکمند

شاکمند
نمدی که از کرک بز یا پشم گوسفند تهیه می شد، برای مِثال به دستش ز خام گوزنان کمند / به بر درفکنده یکی شاکمند (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۰)
شاکمند
فرهنگ فارسی عمید

شاکمند

شاکمند
نمد باشد و آن چیزی است که از پشم گوسفند مالند و بعضی گویند آنرا که از پشم گوسفند و موی بز سیاه درهم آمیزند و بمالند شاکمند خوانند. (برهان قاطع). نمدی که از پشم سازندش. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ نظام) (فرهنگ رشیدی) :
بدستش ز خام گوزنان کمند
ببر درفکنده یکی شاکمند.
لبیبی.
، آن است که یکی را در عوض دیگری بگیرند و طلب حق خود نمایند و آن را ’نوا’ نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). رجوع به نوا شود
لغت نامه دهخدا