جدول جو
جدول جو

معنی شارف

شارف((رِ))
کسی که به زودی شریف گردد، قدیم، کهن، جمع شرف
تصویری از شارف
تصویر شارف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شارف

شارف

شارف
ترکی دستار پیر چون شترماده، کهنه چون پیکان چون می درخم کسی که به زودی مشهور گردد، قدیم کهن: سهم شارف خمر شارف، جمع شرف شرف شروف و شرف
فرهنگ لغت هوشیار

شارف

شارف
اسم هندی بیخی است شبیه به تربد و طعمش بی حدت و ذیمقراطیس گوید در اول گرم و خشک و مسهل بلغم مائی و جهت امراض بارده نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ابوریحان در صیدنه آرد: رازی گوید آن به تربد مشابهت دارد و بر این زیاده نکرده است
لغت نامه دهخدا

عارف

عارف
دانا، آگاه، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی
عارف
فرهنگ نامهای ایرانی