جدول جو
جدول جو

معنی شارپ

شارپ((رْ))
تیز، واضح، تیزهوش، زیرک، دقیق، هوشیار، پرحرارت، فعال، ناهنجار
تصویری از شارپ
تصویر شارپ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شارپ

شاری

شاری
خریدار، استون درخشگیر، ستیزه گر نام برخی ازرویگردانان (خوارج)
شاری
فرهنگ لغت هوشیار

شارگ

شارگ
شریانی است ضخیم که خون را از قلب به سر رساند رگ کردن حبل الورید
شارگ
فرهنگ لغت هوشیار

شارک

شارک
پارسی تازی گشته سارک سارو سار ازپرندگان پرنده ایست سیاه رنگ سارک ساری شارو
فرهنگ لغت هوشیار