جدول جو
جدول جو

معنی شادبهر

شادبهر((بَ))
کسی که قسمت و بهره اش از دنیا شادی است
تصویری از شادبهر
تصویر شادبهر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شادبهر

شادبهر

شادبهر
کسی که بهره اش شادی است، آنکه از شادی ها و خوشی های دنیا بهرۀ وافر دارد، خوشحال، شادی بهر، برای مِثال یکی روز فارغ دل و شاد بهر / برآسوده بود از هوس های دهر (نظامی۵ - ۸۱۳)، پسر را همی گفت کای شاد بهر / خرت را مبر بامدادان به شهر (سعدی۱ - ۶۷)
شادبهر
فرهنگ فارسی عمید

شادبهر

شادبهر
خوشحال. (فرهنگ جهانگیری). کسی که از تمتعات دنیوی بهرۀ وافر داشته باشد. (آنندراج) :
یکی روز فارغ دل و شادبهر
برآسوده بود از هوسهای دهر.
نظامی.
پسر را همی گفت کای شادبهر
خرت را مبر بامدادان به شهر.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

شادمهر

شادمهر
مهربان، با محبت، مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
شادمهر
فرهنگ نامهای ایرانی

شادمهر

شادمهر
دیهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه، سر دو راهی شوسۀ زاهدان با کاشمر. جلگه ای، آب و هوای آن معتدل، سکنۀ آن 1801 تن است. آب آن از قنات، محصولات عمده آن تریاک، پنبه. میوه جات، ابریشم. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و کرباس و قالیچه بافی است. راه اتومبیلرو دارد. دارای دبستان است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

دادمهر

دادمهر
عدالت دوست، داده خورشید، نام استاندار پارسی طبرستان، نام یکی از پادشاهان طبرستآنکه هم زمان با بنی امیه بوده است
دادمهر
فرهنگ نامهای ایرانی