جدول جو
جدول جو

معنی شاخچه بستن

شاخچه بستن((خْ چِ. بَ تَ))
تهمت زدن
تصویری از شاخچه بستن
تصویر شاخچه بستن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاخچه بستن

شاخچه بستن

شاخچه بستن
تهمت و افترا. (آنندراج). کنایه از تهمت بستن. (فرهنگ نظام) :
هزار شاخچه بر خویش بسته ام طالب
اگر بغیر در افتم ببین چها بندم.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

باغچه بستن

باغچه بستن
تنظیم کرتهای باغ. کرت بندی. مرزبندی زمینهای باغ. آرایش و تنظیم زمین باغ و بستان. ورجوع به باغچه و باغچه بندی و باغچه بندی کردن شود
لغت نامه دهخدا

شاخ بستن

شاخ بستن
شاخ بستن کبوتر، هر دو بال را راست و موازی هم کردن رو بجانب بالا و ازهوا آهنگ فرودآمدن کردن کبوتر. (در لهجۀ قزوین)
لغت نامه دهخدا