جدول جو
جدول جو

معنی سینه باز

سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سینه باز

سینه باز

سینه باز
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار

سینه بازی

سینه بازی
کنایه از دورنگی چرا که سینۀ باز دورنگ میباشد یعنی سیاه و سفید. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

سیاه باز

سیاه باز
دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی، دارای 1235 تن سکنه، آب آن از رود قطور و زارعان، محصول آنجا غلات، کرچک، انگور و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پهنه باز

پهنه باز
آنکه پهنه بازد پهنه بازد و کمندافکنی و چوگان باز ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار

سفته باز

سفته باز
کسی که بدون داشتن سرمایه کافی معاملات کلان را با سفته انجام دهد، آنکه سفته ها را خرید و فروش کند
فرهنگ لغت هوشیار