جدول جو
جدول جو

معنی سه فرزند

سه فرزند((~. فَ زَ))
موالید ثلاثه، جماد، نبات و حیوان
تصویری از سه فرزند
تصویر سه فرزند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سه فرزند

سه فرزند

سه فرزند
کنایه از جماد و نبات و حیوان، موالید ثلاثه، سه گوهر، سه ارکان
سه فرزند
فرهنگ فارسی عمید

سه فرزند

سه فرزند
موالید ثلاثه. (جهانگیری). موالید ثلاثه که نبات، جماد و حیوان باشد. (برهان) :
تا تربیت کنند سه فرزند کون را
ترکیب چار مادر و تأثیر نه پدر.
انوری
لغت نامه دهخدا

بی فرزند

بی فرزند
مُرَکَّب اَز: بی + فرزند، کسی که دارای اولاد نباشد. (ناظم الاطباء)، بلاعقب. بی خلف. ابتر. عقر. هبول. (یادداشت مؤلف) ، اضطراراً و باکراه. (منتهی الارب) ، ناگهان. (آنندراج)، رجوع به قصد شود، بی نشان. بی علامت. مجهول. رجوع به قرینه شود
لغت نامه دهخدا