جدول جو
جدول جو

معنی سولوق

سولوق
خورجینی که سابقاً در سفر همراه می برده اند
تصویری از سولوق
تصویر سولوق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سولوق

سولوق

سولوق
خورجینی که سابق در سفر همراه می برده اند، (فرهنگ فارسی معین) : از آن وجه میوه ها در سولوق ریختم، (جهانگشای جوینی)، چون باردو رسید میوه ها را از سولوق بیرون آورده است، (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

سولون

سولون
یکی از قانون گذاران آتن و از حکمای سبعۀ یونان متولد 640متوفی 558 قبل از میلاد سولون نه تنها مردی دانا و آزموده و خوش ذوق بود، بلکه در جنگ نیز پشتکار و همت نشان داد. طبع شعر هم داشت و بهمین جهت یونانیان او را مهبطالهام خداوندان میدانستند. اصلاحات وی بسیار بود، مانند: ادارۀ حکومت شهر، اصلاح امور قضائی، ایجاد محکمه ای که اعضای آن بقید قرعه از میان همه مردمی که ازحقوق اجتماعی بهره میبردند انتخاب میشدند (بدین ترتیب سازمانی آزاد بوجود آورد). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

مولوق

مولوق
دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور، واقع در 12هزارگزی جنوب نیشابور با 119 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

مولوق

مولوق
مرد گرفتار به اولق که نوعی از دیوانگی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یولوق

یولوق
چاپار. پیک. (ظاهراً از: یول، راه + لوق، لق، پسوند نسبت ترکی). (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سولو

سولو
قطعه ای موسیقی که نوازنده تنها نوازد یا خواننده تنها خواند، آلتی موسیقی که توسط یک نوازنده نواخته شود: ویولون سلو
فرهنگ لغت هوشیار