گردباد، تصادم دو جریان با یکدیگر که گرد هم می چرخد و تنورۀ بزرگی از گرد و خاک که دارای حرکت دورانی است تشکیل می دهد و وسعت میدان آن تا حدود صد مایل دیده شده است، دیوباد، سنگ دوله
درویش و مسکین و بی چیز و پریشان. (ناظم الاطباء). تنگدست. تنگ عیش. تنگ معاش. تنگ بخت. تنگ زیست. (از آنندراج) : چرا زیرکانند بس تنگ روزی چرا ابلهان راست بس بی نیازی ؟ ابوالطیب مصعبی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384). وآن تنگ دهان تنگ روزی چون عود و شکر به عطرسوزی. نظامی. آفتاب ار بگردد از سر سوز تنگ روزی شود زتنگی روز. نظامی. نه روزی به سرپنجگی می خورند که سرپنجگان تنگ روزی شوند. سعدی (بوستان). نه آن تنگ روزیست بازارگان که بردی سر از کبر بر آسمان. سعدی (بوستان). اگر روزی به دانش برفزودی ز نادان تنگ روزی تر نبودی. سعدی (گلستان). بر آن تنگ روزی بباید گریست که از بیم تنگی بود تنگ زیست. امیرخسرو دهلوی. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
چسبانی و اختلاط. (غیاث اللغات) (آنندراج) : به تنگ درزی ربط صد آشناچه کنم دلم خوشست که بیگانه همنشینت نیست. تأثیر (از آنندراج). بعضی گویند بضم اول و فتح نون (کذا) و کاف عربی (تُنَک دَرْزی) بمعنی پیوستگی و وصل دو چیز باشد که محل وصل آنها به غور معلوم شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به تنک درزی شود