جدول جو
جدول جو

معنی سمبل کردن

سمبل کردن((~. کَ دَ))
کاری را سرسری و بدون دقت انجام دادن
تصویری از سمبل کردن
تصویر سمبل کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سمبل کردن

سمبل کردن

سمبل کردن
کاری را سرسری و برای رفع تکلیف انجام دادن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

سنبل کردن

سنبل کردن
سرسری انجام دادن کاری را اجرای امری به طور سطحی
سنبل کردن
فرهنگ لغت هوشیار

سنبل کردن

سنبل کردن
در تداول عوام، سرسری انجام دادن کاری را. اجرای امری بطور سطحی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بسمل کردن

بسمل کردن
ذبح کردن، سر بریدن، سر بریدن حیوانی حلال گوشت را
بسمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار