معنی سماجت سماجت((سَ جَ)) زشت شدن، زشتی، بی شرمی، در فارسی، پافشاری، یکدندگی تصویر سماجت فرهنگ فارسی معین
سماحت سماحت جوانمرد شدن، اهل جود و بخشش شدن، جوانمردیبَخشِش، عَطا، کَرَم، دَهِش، بخشیدن چیزی به کسی، صَفَد، بَرمَغاز، بَغیاز، داد و دَهِش، عَطیِّه، عِتق، دَهِشت، داشاد، داشَن، جَدوا، داشات، جود، بَذل، اِعطا، اِحسان، فَغیاز، مِنحَت فرهنگ فارسی عمید