جدول جو
جدول جو

معنی سلیطه گری

سلیطه گری((~. گَ))
زبان درازی، بدزبانی
تصویری از سلیطه گری
تصویر سلیطه گری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سلیطه گری

سلیطه گری

سلیطه گری
زبان درازی بد زبانی کولیگری، غرشمالی زبان درازی بد زبانی (همچون زنان سلیطه)
فرهنگ لغت هوشیار

سلیطه گری

سلیطه گری
زبان درازی. بدزبانی. همچون زنان سلیطه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

خلیفه گری

خلیفه گری
سمت خلیفه داشتن. مقام خلیفه داشتن. (یادداشت بخط مؤلف). (در اصطلاحات دینی ترسایان) : در تهران خلیفه گری های ارامنه است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سیه گری

سیه گری
حیله گری. فریبگری:
کرده اند از سیه گری خلقی
با همه کس پلاس با ما هم.
کمال الدین اسماعیل.
گرچه سپیدکاری است از همه روی کار تو
لیک قیامت است هم زلف تو در سیه گری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا