معنی سلطقی - فرهنگ فارسی معین
معنی سلطقی
- سلطقی((سَ طَ))
- نوعی از پوشش قلندران است که پاره ها از آن آویخته باشد
تصویر سلطقی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سلطقی
سلطقی
- سلطقی
- سلتغی پوشش غلندران نوعی از پوشش قلندران است که پاره ها از آن آویخته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
سلطقی
- سلطقی
- نوعی از پوشش قلندران است که پاره ها از آن آویخته باشند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سلجقی
- سلجقی
- منسوب به سجلوق و سلجوقیان:
مدح سلیم ژنده و دلق الف نمد
بر دلق سلجقی همه یکسر نوشته اند.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
سلقی
- سلقی
- زمرد یا نوعی از زمرد و آن دون مرتبۀ ریحانی و ریحانی دون ظلماتی. (الجماهر بیرونی ص 161)
لغت نامه دهخدا