معنی سلب سلب ((سَ لْ)) کندن، جدا کردن، ربودن، ربوده شده، کنده شده، به قهر گرفته شده کندن، جدا کردن، ربودن، ربوده شده، کنده شده، به قهر گرفته شده تصویر سلب فرهنگ فارسی معین