شرابی که از ارزن سازند. (آنندراج) (برهان). شرابی مر حبشه را که از ارزن گیرند. لغت حبشی است. معرب آن سُقُرقَع. (منتهی الارب). نبیذ اهل حبشه. (بحر الجواهر)
ظرفی است کوچک که در آن نانخورشها نهند و بر سر سفره گذارند، واحد وزن. یا سکرجه صغیر. واحد وزن معادل سه اوقیه. یا سکرجه کبیر. واحد وزن معادل نه اوقیه. و آنرا صدفه گویند. یا سکرجه مطلقه. واحد وزن معادل شش استار و چهار یک استار
پارسی تازی گشته سکرچه آوندی کوچک که در آن نانخورش ها و گواره انگیزها نهند ظرفی است کوچک که در آن نانخورشها نهند و بر سر سفره گذارند، واحد وزن. یا سکرجه صغیر. واحد وزن معادل سه اوقیه. یا سکرجه کبیر. واحد وزن معادل نه اوقیه. و آنرا صدفه گویند. یا سکرجه مطلقه. واحد وزن معادل شش استار و چهار یک استار
انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود زَغَنگ، هُکچه، سَچُک، هُکَک، فُواق، اِسکِرَک، سَکیله، اُشکوهه، هُکهُک