جدول جو
جدول جو

معنی سکرات

سکرات((سَ کَ))
بی هوشی ای که به هنگام مرگ دست دهد
تصویری از سکرات
تصویر سکرات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سکرات

سکرات

سکرات
جَمعِ واژۀ سکره. (دهار). بی شعوری. بیهوشیها و تکلیفی که بوقت مرگ باشد. (آنندراج) (غیاث) : یکی از سکرات ملک آن است که همیشه جانیان را بجمال رضا آراسته دارد. (کلیله و دمنه).
یک دو آواز برآید ز چراغ
وقت مردن که بود در سکرات.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

سکجات

سکجات
جمع سکه: و بر جانب دیگر سکجات سوره اخلاص و لقب فخر الدوله و لفظ جرجان ثبت بود
فرهنگ لغت هوشیار