معنی سکاف
سکاف
((سَ کّ))
کفش دوز
تصویر سکاف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سکاف
سکاف
سکاف
از ریشه پارسی کفشگر کسی که کفش دوزی پیشه دارد کفش دوز
فرهنگ لغت هوشیار
سکاف
سکاف
کسی که پیشه اش کفش دوزی است، کفشگر، کفشدوز
فرهنگ فارسی عمید
سکاف
سکاف
کفشگر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اسکاف
اسکاف
کفشدوز
فرهنگ لغت هوشیار
اکاف
اکاف
پالان، پالان دوز، خوی گیر
فرهنگ واژه فارسی سره
ساکف
ساکف
ابردر چوب بالایین در که لنگه در میان آن می گردد
فرهنگ لغت هوشیار
اکاف
اکاف
پالان ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تکاف
تکاف
امتناع
فرهنگ لغت هوشیار
سحاف
سحاف
بیماری باریک (سل سد در)، جمع سحفه، پیه ها
فرهنگ لغت هوشیار