جدول جو
جدول جو

معنی سکارو

سکارو((سُ))
نان و گوشتی که بر روی آتش بریان کنند
تصویری از سکارو
تصویر سکارو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سکارو

سکارو

سکارو
نان و گوشتی که بر روی زغال افروخته و اخگر پزند، چنگالی مالیده
سکارو
فرهنگ لغت هوشیار

سکارو

سکارو
نان و گوشتی را گویند که بر روی زغال افروخته و اخگر بپزند. (برهان) (آنندراج). نانی که بر روی انگشت افروخته افکنند تا بریان شود. (رشیدی) ، چنگالی. (برهان) ، مالیده. (برهان)
لغت نامه دهخدا

سکالو

سکالو
نان و گوشتی که بر روی زغال افروخته و اخگر پزند، چنگالی مالیده
سکالو
فرهنگ لغت هوشیار

سبارو

سبارو
کبوتر. (رشیدی) :
سبارو گرچه اوج چرخ گیرد
کجا گردد رها از مخلب باز.
قطران (از رشیدی).
رجوع به سباروک و سپاروک شود
لغت نامه دهخدا

سکالو

سکالو
سکارو. سکالیو. شکالیو. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. (برهان). رجوع به سکارو شود
لغت نامه دهخدا