جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سقط فروش

سقط فروش

سقط فروش
فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، چَرچی، خُردِه فُروش، پیلَوَر، پیلِه وَر، سَقَطی
سقط فروش
فرهنگ فارسی عمید

سقطفروش

سقطفروش
کسی که میوه افتاده را برداشته ارزان فروشد. (آنندراج) (غیاث) ، دراصطلاح بازاریان دکانداری که قند، چای، شکر، لیموی عمانی خشک، فلفل، زردچوبه، میخک چینی (گیاه) ، دارچینی، زرشک پلویی، سریشم ماهی، نفط و... فروشد. (یادداشت مؤلف) ، شاعری که الفاظ و معنی سهل و افتاده و مبتذل در اشعار پسندد. (آنندراج) (غیاث)
لغت نامه دهخدا

سخن فروش

سخن فروش
متملق و چاپلوس. (آنندراج) :
ما را سخن فروش نهادی لقب چه بود
از چه بزر ز ما نخریدی همی سخن.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 324).
، شاعر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سقطفروشی

سقطفروشی
شغل سقطفروش: وی (سری سقطی) در بازار بغداد سقطفروشی کردی. (هجویری)،
{{اِسمِ مُرَکَّب}} دکان سقطفروش
لغت نامه دهخدا