جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سفلگی

سفلگی

سفلگی
خسیسی. مقابل رادی:
وگر سفلگی برگزینی و رنج
گزینی برین خاک آکنده گنج.
فردوسی.
چون علم و جهل ودلیری و بددلی و رادی و سفلگی و حلیمی و تندی... (کشف المحجوب).
هر کرا نعمت و مال آمد و جاه
سفلگی رابعهم کلبهم است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

سالگی

سالگی
سن. عمر. تنها بکار برده نمیشود و همیشه با عدد بکار رود: مانند 50 سالگی، یعنی 50 سال عمر دارد یا هفت سالگی، یعنی وقتی که سال سن بهفت رسید
لغت نامه دهخدا

سفتگی

سفتگی
محکمی. قرصی. ریزبافتی. صفاقت، سفتگی و پختگی جامه. یقال ثوب صفیق و هی خلاف السخافه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سفلی

سفلی
مونث اسفل پایین تر پست تر زیرین مونث اسفل پایین تر پست تر مقابل اعلی. منسوب به سفل پایینی زیرین مقابل علوی. یا عالم سفلی. جهان زیرین دنیا. مقابل عالم علوی جهان زبرین
فرهنگ لغت هوشیار