جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سغر

سغر

سغر
سیخول، برای مِثال چو رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا / به سغر مانم کاو باز پس اندازد تیر (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۶)
سغر
فرهنگ فارسی عمید

سغر

سغر
خارپشت کلان را گویند که خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان). جانوری است که خارهای ابلق بر پشت دارد و چون کسی قصد او و گرفتن او کند پر خود جنبشی دهد و آن تیرها را پرتاب کند و بهرکس بخورد مجروح سازد و آن را سغرنه نیز گویند و سکر (س َ ک ُ / س ُ) و سکرنه نیز تبدیل آن است. (آنندراج). همان اسغر مرقوم که خارهای ابلق دارد. (رشیدی). تشی:
چون رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا
به سغر مانم کز باز پس اندازم تیر.
ابوشکور (از اشعار پراکندۀ قدیمترین شعرای فارسی زبان ص 81).
غرم دیدم چو خسک کرده ز بس پیکان پشت
گرگ دیدم چو سغر کرده ز بس ناوک بر.
فرخی.
رجوع به اسغر، سغرنه، سکر، سکرنه شود
لغت نامه دهخدا