معنی سطر
سطر
((سَ))
یک خط از نوشته ای، رده، صف، جمع سطور، اسطار
تصویر سطر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سطر
سطر
سطر
رج، رده
فرهنگ واژه فارسی سره
سطر
سطر
نوشتن، خط، رسته از چیزی، یک خط نوشته ای
فرهنگ لغت هوشیار
سطر
سطر
یک خط از نوشته ای، خط، صف چیزی از قبیل درختان یا کلمات، رشته، رده
فرهنگ فارسی عمید
سطر
سطر
خط، رج، ردیف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سحر
سحر
صبح، آغاز روز، زمان قبل از سپیده دم، صبح
فرهنگ نامهای ایرانی
سمر
سمر
افسانه، داستان، مشهور
فرهنگ نامهای ایرانی
عطر
عطر
خوشبویه
فرهنگ واژه فارسی سره
بطر
بطر
سخت شادی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
خطر
خطر
سیج، ناگواری
فرهنگ واژه فارسی سره