معنی سرو چمان سرو چمان((سَ وِ چَ)) سرو خرامان، سرو خوش رفتار، کنایه از معشوق خوش قد و بالا تصویر سرو چمان فرهنگ فارسی معین
سرو چمان سرو چمان کنایه از معشوقی که قامتی چون سرو دارد و به زیبایی راه می رود، سَروِ رَوان، سَروِ خَرامان، معشوق فرهنگ فارسی عمید
سرو روان سرو روان کنایه از معشوقی که قامتی چون سرو دارد و به زیبایی راه می رود، سَروِ خَرامان، سَروِ چَمان، معشوق، برای مِثال ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد / راست گویی به تن مرده روان بازآمد (سعدی۲ - ۴۱۴) فرهنگ فارسی عمید