جدول جو
جدول جو

معنی سردرختی

سردرختی((~. دِ رَ))
هر میوه ای که از درخت به دست آید مثل سیب وگلابی و زردآلو
تصویری از سردرختی
تصویر سردرختی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سردرختی

سردرختی

سردرختی
هر میوه ای که از درخت به دست آید از قبیل سیب، گلابی، زردآلو، هلو و مانند آن ها
سردرختی
فرهنگ فارسی عمید

سردرختی

سردرختی
آنچه از سر درختان حاصل شود مثل میوه و این مقابل پادرختی است، یعنی چیزی که در پای درختان میروید مثل حاصل کشت زارها که در باغات باشند. (آنندراج). میوۀ درخت. فضول از شاخه های درخت:
از برای نطفۀ اشجار کافور است برف
بادبهر سردرختیهاست تیغ آبدار.
محمدسعید اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سر درختی

سر درختی
میوه ای که از درخت چینند (آلو سیب زردالو هلو و غیره)
سر درختی
فرهنگ لغت هوشیار

پادرختی

پادرختی
میوه های کرم خورده که پای درخت میافتد مقابل دستچین
پادرختی
فرهنگ لغت هوشیار