سر و کیسه کردن. از کسی چیزی گرفتن برای خود. باتلطف در سخن و تملق مالی از او بعطا گرفتن. از او مالی به حیله یا تضرع و کلاشی بدست آوردن: هرچند سرکیسۀ این طایفه مهر است کردیم سرکیسه ولی اهل جهان را. میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج)
سرکیسه کردن. ربودن مایعرف کسی به نوعی که چیزی پیش او نماند. مأخذ آن کیسه و تیغ حمامی است که چرک در بدن و مو بر سر نمیگذارد. (آنندراج) : هرچند سرکیسۀ این طایفه مهر است کردیم سر و کیسه ولی اهل جهان را. عبدالغنی بیک قبول (از آنندراج). ، در تداول عوام، به نیرنگ وحیلت پولی از کسی گرفتن. تلکه کردن