معنی سخن فروش - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سخن فروش
سخن فروش
- سخن فروش
- متملق و چاپلوس. (آنندراج) :
ما را سخن فروش نهادی لقب چه بود
از چه بزر ز ما نخریدی همی سخن.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 324).
، شاعر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سقط فروش
- سقط فروش
- فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، چَرچی، خُردِه فُروش، پیلَوَر، پیلِه وَر، سَقَطی
فرهنگ فارسی عمید
سخن نیوش
- سخن نیوش
- سخن شنو، شنوندۀ سخن، آنکه سخن دیگری را بشنود و اطاعت کند، آنکه پند و اندرزی را به گوش گیرد و به کار بندد، پند پذیر
فرهنگ فارسی عمید