جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سپساپیشی

سپسایگی

سپسایگی
بازگشت، بازگشت به عقب، حرکت به قهقرا
سپسایگی رفتن: پس پس رفتن، به عقب برگشتن، پس رفتن
سپسایگی
فرهنگ فارسی عمید

سپسایگی

سپسایگی
رجعت و بازگشت و حرکت قهقری. (ناظم الاطباء). این کلمه با فعل رفتن، برگشتن، برگردیدن، برگرداندن، بازگشتن آید: ارجاع، دست سپسایگی دراز کردن بگرفتن چیزی. اقعناس، سپسایگی بازگشتن. میاط، سپسایگی بازگشتن. تراجع، سپسایگی بازگشتن. اقعاء، سپسایگی برگردانیدن اسب را. قهقری، سپسایگی برگردیدن. طَرْمَسه، سپسایگی برگشتن. انصیاع، سپسایگی برگشتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پساپیش

پساپیش
پس و پیش. قبل و بعد. اطراف. جوانب: چگونه است که کار خود را جد دانی و پساپیش کارهای خود را نگاه میداری. (کتاب المعارف)
لغت نامه دهخدا