جدول جو
جدول جو

معنی سبک داشتن

سبک داشتن((~. تَ))
خوار شمردن، مسامحه کردن
تصویری از سبک داشتن
تصویر سبک داشتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سبک داشتن

سبک داشتن

سبک داشتن
حقیر شمردن، خوار شمردن خفیف شمردن خوار شمردن
سبک داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

سبک داشتن

سبک داشتن
استخفاف. اهانت. استهانت. حقیر شمردن. خوار شمردن. استخفاف. (ترجمان القرآن) : استجهال،نادان شمردن و سبک داشتن. (تاج المصادر بیهقی). استفاه. تهوین. هوان. مهانه. (منتهی الارب) :
تو دانی که نگریزم از کارزار
ولیکن سبک داردم شهریار.
فردوسی.
هش و رای پیران سبک داشتند
همه پند او را تنک داشتند.
فردوسی.
گراین حدیث سبک داشت لاجرم امروز
همی کشید بدو پا سبک دو بند گران.
فرخی.
اما تو اشارت مشفقان و قول ناصحان سبک داری و آنچه بمصلحت مآل و حال تو پیوندد بر آن ثبات نکنی. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

سرک داشتن

سرک داشتن
سر داشتن و فزونی داشتن چیزی نسبت به چیز دیگر در وزن یا ارزش
سرک داشتن
فرهنگ فارسی عمید

سبک داشت

سبک داشت
اهانت. مهانت. (صراح اللغه). استخفاف. توهین. تحقیر. تخفیف: رخص طلب کردن سبکداشت فرمان حق بود و دوستان حق... فرمان دوستان را سبک ندارند. (هجویری). و بواسطۀ ترک ادب موافقت زمان درویشان و سبک داشت نفس اولیأاﷲ از شرف صحبت ایشان محروم شد. (انیس الطالبین ص 46). رجوع به سبک داشتن شود
لغت نامه دهخدا

ابا داشتن

ابا داشتن
سر پیچی کردن روی تافتن تن ابا کردن امتناع ورزیدن
ابا داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

باک داشتن

باک داشتن
ترس داشتن، پروا داشتن، بیمناک بودن، ترسیدن بیم داشتن ترس داشتن پروا داشتن
فرهنگ لغت هوشیار