معنی سازوبرگ
سازوبرگ
((زُ بَ))
تجهیزات، ابزار و آلات
تصویر سازوبرگ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سازوبرگ
سازوبرگ
سازوبرگ
تشکیلات
فرهنگ واژه فارسی سره
سازوبرگ
سازوبرگ
اسلحه، تجهیزات، یراق، باروبنه، اسباب، لوازم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سازواره
سازواره
آنابولیسم
فرهنگ واژه فارسی سره
ساز و برگ
ساز و برگ
تجهیز
فرهنگ واژه فارسی سره
ساز و برگ
ساز و برگ
آنچه از آلات جنگ و جامه و دیگر لوازم بسپاهیان دهند
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری
سازواری
سازگاری الفت موافقت، موافقت با مزاج ملایمت طبع
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری
سازواری
سازوار بودن، سازگاری
فرهنگ فارسی عمید
ساز و برگ
ساز و برگ
آلات و ادوات، آنچه از اسلحه و لوازم جنگ که به سرباز داده شود
فرهنگ فارسی عمید
سازوباز
سازوباز
ریسمان باز، بند باز
فرهنگ فارسی عمید