معنی ساز ساز هریک از آلات موسیقی، وسایل زندگی، سامان، نظم و ترتیب، استعداد، آمادگی، ابزار، آلت، نغمه موسیقی، آهنگ، تجهیزات جنگی، جنگ افزار، جامه، لباس، مکر، حیله، فریب به ساز کسی رقصیدن: کنایه از بازیچه کسی شدن، از کسی فرمان بردن تصویر ساز فرهنگ فارسی معین