جدول جو
جدول جو

معنی ساده کردن

ساده کردن((~. کَ دَ))
سهل کردن، آسان نمودن، پاک کردن، خالی کردن، اطلس کردن، ستردن نقش و نگار، ستردن موی، تراشیدن موی، چیزی را از چیزی جدا کردن مثلاً طلا را از نقره و عسل را از موم
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
فرهنگ فارسی معین