جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سادن

سادن

سادن
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، روزبان، آغاجی، پَردِگی، ایشیک آقاسی، پَردِگین، حاجِب
دربان
خدمتکار، تیماردار
خادم معبد، خادم کعبه
سادن
فرهنگ فارسی عمید

سادن

سادن
چاکر بتخانه. (شرح قاموس). خادم بتخانه. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) : سادن صنم، خادم بت، خادم کعبه. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). خادم خانه کعبه. (مهذب الاسماء) (دهار). چاکر کعبه. (شرح قاموس). سادن کعبه. کعبه بان. حاجب. (دستوراللغه). دربان. (منتهی الارب) (آنندراج). حاجب و دربان. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). حاجب و پرده دار و آنکه مردم را از دخول بدانجا باز دارد. (شرح قاموس). فرق میان سادن و حاجب این است که حاجب پرده داری است که خود نمیتواند اذن دخول دهد و از دیگری اذن گیرد و سادن پرده داری است که خود اذن دخول میدهد. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا