معنی ساجگون - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ساجگون
ساجگون
ساجگون
برنگ ساج، تیره: کنار آبدان گشته بشاخ ارغوان حامل سحاب ساجگون گشته بطفل عاجگون حبلی، منوچهری (دیوان ص 109)، برآمد ساجگون ابری ز روی ساجگون دریا بخار مرکز خاکی نقاب قبۀ خضرا، امیرمعزی (دیوان ص 29)
لغت نامه دهخدا
ساجدون
ساجدون
جمع ساجد، فروتنان نگونیگران جمع ساجد در حالت رفعی ساجدین
فرهنگ لغت هوشیار
ساج گون
ساج گون
به رنگ ساج، سیاه، تیره، تیره فام، برای مِثال برآمد ساج گون ابری ز روی ساج گون دریا / بخار مرکز خاکی نقاب قبۀ خضرا (امیرمعزی - ۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
عاجگون
عاجگون
پیلستکین بت پیلستکین و ماه سیمین نگار قند هار و شسمه چین (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار
سایگون
سایگون
سگون. شهری است از هندوچین پایتخت کوشین شین در جنوب ویتنام. دارای 446000 تن سکنه است. بندری است پرازدحام که در کنار رود خانه سایگون واقع شده است. برنج و کائوچوی آنجا معروف است. مرکز تجارتی و محل قورخانه است
لغت نامه دهخدا
ساگون
ساگون
درخت مشهور هندی است که برگهایش به گوش فیل ماند، (الفاظ الادویه) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.