معنی سابحه - فرهنگ فارسی معین
معنی سابحه
- سابحه((بِ حَ یا حِ))
- شناور، شناکننده، کشتی، ستاره، جمع سابحات، سوابح
تصویر سابحه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سابحه
سابحه
- سابحه
- مونث سابح شناور شنا کننده، کشتی، ستاره جمع سابحات سوابح
فرهنگ لغت هوشیار
سابعه
- سابعه
- مونث سابع جمع سابعات، شش یک عشر سادسه 60، 1 سادسه و هر سابعه به 60 ثامنه تقسیم میشود جمع سوابع
فرهنگ لغت هوشیار