جدول جو
جدول جو

معنی ژئو

ژئو((ژِ))
از عناصر زبان علمی به معنی «زمین» است، «ژئوپلیتیک»، «ژئولوژی»
تصویری از ژئو
تصویر ژئو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ژئو

ژهو

ژهو
کمپانیی دو، نام گروهی از آدمکشان سلطنت طلب. اینان بعد از نُهم ترمیدور از دستۀ مخالف خود جمهوری خواهان با کمال شقاوت انتقام میکشیدند
لغت نامه دهخدا

ژرو

ژرو
نام مرزبان آلمانی به مرز شرقی. وی میان سالهای 900- 965 میلادی میزیست و از قهرمانان روزگار خود بود
لغت نامه دهخدا

ژنو

ژنو
نام شهری در سویس و کرسی بخشی به همین نام بر کنار دریاچۀ لِمان، دارای 135000 تن سکنه. این شهر را دانشگاهی است که کالوَن بنا نهاده و نیز در آنجا مؤسسات بزرگی از قبیل موزه و کتاب خانه عمومی و کارخانه های ساعت سازی و صنایع ظریفه و شیمیائی وجود دارد. شهر ژنو از جهت صفا و جودت هوا گردشگاه ملل خارجی است. جامعۀ ملل سابقاً در این شهر تشکیل میشد. کانتون ژنو را قریب 180000 تن سکنه است
دریاچۀ ژنو، نام دیگر دریاچۀ لِمان در جنوب غربی سوئیس شمال آلپ های ساووآ و به زیبائی منظر شهره است. این دریاچه قریب 375 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و طول آن هفتاد کیلومتر و عرضش دوازده کیلومتر و عمق ژرفترین جای آن 330 متر است
لغت نامه دهخدا

گئو

گئو
در اوستایی بمعنی گاو است. رجوع به گاو و رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 80 شود، محل سکنای چند عشیره یا قبیله را در قدیم گئو می نامیدند:... شکل حکومت در این ازمنه ملوک الطوایفی است: از چند خانواده تیره ای تشکیل میشد و مسکن آن ده بود که ’ویس’ میگفتند، از چند تیره عشیره یا قبیله ترکیب می یافت و محل سکنای آن بلوک بود که در آن زمان ’گئو’ می نامیدند. (ایران باستان ص 160)
لغت نامه دهخدا