جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ژو

ژو

ژو
دَریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، قُلزُم، بَحر، راموز، یَم، زُو، داما برای مِثال مرد ملاح تیز اندک رو / راند بر باد کشتی اندر ژو (عنصری - ۳۶۹)
ژو
فرهنگ فارسی عمید

ژو

ژو
نام قلعۀ دوب در مرز فرانسه و سویس در چهارکیلومتری پونتارلیه
لغت نامه دهخدا

ژو

ژو
دریا بود. (لغت نامۀ اسدی) :
مرد ملاح تیز اندک رو
راند بر باد کشتی اندر ژو.
عنصری
لغت نامه دهخدا