ژو ژو دَریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، قُلزُم، بَحر، راموز، یَم، زُو، داما برای مِثال مرد ملاح تیز اندک رو / راند بر باد کشتی اندر ژو (عنصری - ۳۶۹) فرهنگ فارسی عمید
ژو ژو دریا بود. (لغت نامۀ اسدی) : مرد ملاح تیز اندک رو راند بر باد کشتی اندر ژو. عنصری لغت نامه دهخدا