جدول جو
جدول جو

معنی زیگزاک

زیگزاک
نوعی دوخت دندانه دار شبیه به هفت و هشت های به هم پیوسته، مسیر یا امتدادی به صورت هفت و هشت
تصویری از زیگزاک
تصویر زیگزاک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زیگزاک

زیگزاگ

زیگزاگ
نوعی دوخت دندانه دار به صورت هفت و هشت های به هم پیوسته
زیگزاگ
فرهنگ فارسی عمید

ریگزار

ریگزار
زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگِستان، زَراغَنگ، زَراغَن، زارغَنگ، زاراغَنگ
ریگزار
فرهنگ فارسی عمید

زیرزار

زیرزار
آواز حزین و آهسته، (از ناظم الاطباء)، آوازۀ ضعیف، مانند صدایی که از کباب شدن گوشت بر سر آتش برخیزد، (گنجینۀ گنجوی چ وحید) :
بر لحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد
زیرش درشت باشد بم استوار باشد،
منوچهری،
اگر پای بط بر سر آرد چنار
بر او سینۀ بط زند زیرزار،
(گنجینۀ گنجوی چ وحید ص 283)
لغت نامه دهخدا

زیزگاه

زیزگاه
دهی از دهستان حومه بخش دستجرد خلجستان است که در شهرستان قم و شش هزارگزی جنوب باختر وشجرد واقع است و 310 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

ریگناک

ریگناک
ریگی، جایی که دارای ریگ باشد، (ناظم الاطباء) : دمث، جای نرم ریگناک، نهر سهل، جوی ریگناک، (منتهی الارب)، زراغن و زراغنگ، زمین ریگناک، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا