جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زهره ساز

زره ساز

زره ساز
زره باف و سازندۀ زره. (ناظم الاطباء) :
اگر از زره ساز پرسی سخن
برو چشم بر چشم دل را ز من.
طاهر وحید (از آنندراج).
رجوع به زره گر وزره باف شود
لغت نامه دهخدا

مهره باز

مهره باز
آنکه شطرنج یا تخته نرد بازی می کند، کنایه از حقه باز
مهره باز
فرهنگ فارسی عمید

مهره باز

مهره باز
آنکه با مهره ها حقه بازی کند حقه باز مشعبد: بقهر خصم تو کردند کارهای عجیب چو مهره نباز و چو بازیگر آسمان و زمین. (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار

چاره ساز

چاره ساز
چاره سازنده، چاره دان، چاره گر، چاره کننده، برای مِثال نشاید شدن مرگ را چارهساز / در چاره بر کس نکردند باز (نظامی۶ - ۱۱۴۶)، از صفات باری تعالی، علاج کننده
چاره ساز
فرهنگ فارسی عمید