جدول جو
جدول جو

معنی زهره رخ

زهره رخ((زُ رِ. رُ))
دارای چهره ای مانند زهره، ناهید رخسار، زهره جبین
تصویری از زهره رخ
تصویر زهره رخ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زهره رخ

تیره رخ

تیره رخ
تیره روی. تیره چهر:
روشنی و خرمی مملکت از کلک اوست
گرچه سر کلک او تیره رخست و نژند.
سوزنی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

زرد رخ

زرد رخ
آنکه صورتش زرد رنگ و پریده باشد، شرمنده منفعل، ترسیده
زرد رخ
فرهنگ لغت هوشیار

مهر رخ

مهر رخ
دارنده چهره ای چون آفتاب تابان: (آمد ازو در وجود کودک فرخنده ای سرو قد گلعذار مهر رخ و مه لقا) (هاتف. چا 2 وحیدص 108)
مهر رخ
فرهنگ لغت هوشیار