جدول جو
جدول جو

معنی زهر چشم

زهر چشم((زَ))
در ادبیات محاوره ای زهر چشم گرفتن کنایه از بسیار ترساندن
تصویری از زهر چشم
تصویر زهر چشم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زهر چشم

زهرچشم

زهرچشم
غضبی که از نگاه تند محسوس شود. (آنندراج). نگاهی که از روی خشم و غضب کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن، با عملی آنها را ترسانیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- زهرچشم نشان دادن به کسی، مرعوب کردن او را. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

نور چشم

نور چشم
منبع کوچکی از نور که کنار دوربین قرار می گیرد و بی آنکه روی نوربینی فیلم اثر سوء به جا بگذارد، چشمان شخصیت مورد نظر را نور می دهد.
نور چشم
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

آهو چشم

آهو چشم
آنکه چشمی مانند آهو دارد کسی که دیدگانش مانند دیدگان آهو باشد
آهو چشم
فرهنگ لغت هوشیار

پهن چشم

پهن چشم
دارای چشمانی پهن، شوخ بیحیا: بحر و کان با تو حرف جود زدند پهن چشم این و آن دریده دهان، (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار